به گزارش مشرق به نقل از کيهان، وي ضمن مقاله اي که در وب سايت راديو زمانه منتشر شده مي نويسد: وقتي امکان هرگونه فعاليت در داخل مسدود شد، يک تن از اروپا به نام سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و جبهه مشارکت اسلامي بيانيه هاي اصلاح طلبانه صادر مي کند. معناي اين عمل چيست؟ معناي آن اين است که ديگر در داخل کشور نمي توان گفت: «ما خواهان اجراي بدون تنازل قانون اساسي هستيم.»
گنجي مي افزايد: اصلاح طلبان به مذاکره با حاکميت اميدوارند اما معلوم نيست نظام که آن همه هزينه بابت حذف اصلاح طلبان پرداخت کرد به کدام دليل بايد مجددا آنها را به ساختار سياسي راه دهد؟ رهبري و نظام روي حرفش ايستاده اما خاتمي معمولا مطالبات خود را ناديده مي گيرد و پس از عقب نشيني مدعي مي شود که ديگران معناي آن را نفهميده اند. خاتمي در حال آرمان سازي دوران ماقبل ?? خرداد ?? است. پرسش اين است که اگر آن دوران مطلوب بوده و هست، چرا کارهايي صورت گرفت که همه آنها از دست برود؟ پاسخ خاتمي اين است، کارهايي که صورت گرفت ربطي به من نداشت و من بسياري از اقدامات صورت گرفته را قبول نداشتم و ندارم. آيا اگر به فرض خاتمي موفق شود و وضعيت را به قبل از ?? خرداد ?? برگرداند، اين دستاوردي براي جنبش سبز است؟ هدف اوليه جنبش سبز ابطال انتخابات بود که نشد.
اين همکار سابق نشريات زنجيره اي همچنين يادآور شد: سياست مانند شعر عرصه ابهام و ايهام نيست. در سياست بايد مواضع روشن و دقيق اتخاذ کرد تا حداقل اعضاي حزب و جبهه خودي تکليفشان را بدانند که چيست. نمي توان با سخناني که ده ها تاويل برمي دارد، امکان دارد تا هر کس برداشت مطلوب خاص خود را داشته باشد و در نهايت از همه آنها شانه خالي کرد. در طرح هاي دوقلو (اختيارات رياست جمهوري و قانون انتخابات) برداشت همگاني اين بود که اگر آنها پذيرفته نشوند، خاتمي کناره گيري (استعفا) خواهد کرد، اما وقتي شوراي نگهبان آنها را رد کرد، خاتمي مدعي شد که ديگران حرف او را بد فهميده بودند.
اکنون هم بايد پرسيد آيا اگر رژيم زندانيان را آزاد نکرد يا موسوي و کروبي از حصر درنيامدند و يا اجازه فعاليت مجدد به حزب مشارکت و سازمان مجاهدين انقلاب داده نشد، آيا خاتمي در آن صورت در انتخابات شرکت نخواهد کرد؟ اگر چهره هاي شاخص اصلاح طلبي مانند مجلس هفتم و هشتم رد صلاحيت شدند چطور؟ يک چيز روشن است. هيچ يک از مدافعان خاتمي نمي توانند قاطعانه بگويند او در اين صورت در انتخابات شرکت نخواهد کرد.
گنجي همچنين نوشت: خاتمي چنان سخن مي گويد که ديگران سخنان او را «شرايط» شرکت اصلاح طلبان در انتخابات مي فهمند يا مي فهمانند. پرسش اين است، مگر خاتمي خود قادر نيست به صراحت بگويد «اينها شرايط سه گانه اصلاح طلبان براي شرکت در انتخابات است و در صورتي که اين شرايط محقق نشود، ما در انتخابات شرکت نخواهيم کرد؟»
آيا شرايطي وجود دارد که تحت آن شرايط خاتمي در انتخابات شرکت نکند؟ آن شرايط چيست؟ اما خاتمي اين گونه سخن نخواهد گفت تا راه را به روي خود نبندد. اگر هيچ يک از اين شرايط محقق نشد و او در انتخابات شرکت کرد، هيچ کس نمي تواند به او بگويد پس شرايطت چه شد؟ پاسخ او چنين خواهد بود، آنها مطالبات ما بود، نه شرايط شرکت در انتخابات.
وي با بيان اين که «سبزها مدعي شدند در انتخابات تقلب شده و رژيم همان رژيم است» مي نويسد: او بارها براي مذاکره با رهبري طي ? سال اخير اقدام کرده اما وقت ملاقات به وي داده نشده است.
سايت بالاترين نيز رفتار پر تناقض و بي ثبات خاتمي را «عشوه شتري اصلاح طلبان براي رژيم» توصيف کرد و نوشت: چند وقتي است خبرهاي داغي از پشت پرده ها بيرون مي خزند و هر بار يکي از اصلاح طلب ها خواهان بخشش مي شوند، البته اين سير درخواست ها تازه نيست و از همان اول درخواست هايي مطرح مي شود ولي براي قهرمان درست کردن از اصلاح طلب ها اين خواست ها کمي با چاشني تهديد و شاخ و شانه کشيدن ارسال مي شد حالا هم خاتمي تدارکاتچي سابق به ميدان آمده اما از موضع ضعف و مال باخته. اما اين رفتار، به خيال اختلاف در رژيم و نوعي عشوه شتري نسبت به حاکميت است.